پدر یعنی:اون کسی که هنگام تراشیدن موهای کودک سرطانیش گریه ی فرزندشو دید وماشین تراشو داد دستش درحالیکه چشمامش پر اشک بود گفت:حالا توموهای منو بتراش...

پدر یعنی:اونی که هروقت میگفت "درست میشه"تمام نگرانی هایمان به یکباره می ریخت...

پدر یعنی:اونی که وقتی از پله پشت سرش میای پایینو می بینی چقدر اهسته میره تازه می فهمی پیر شده...

پدر یعنی:کسی که "نمی توانم"را زیاد از چشماش دیدیم ولی هرگز از زبانش نشنیدیم...

پدر یعنی:اونی که کف همه ی زمین رو جارو میزنه که زن وبچه اش کف خونه کسی رو جارو نزنه...

پدر یعنی:وقتی بعد از غذا یه مشت دارو میخوره می فهمی چقدر درد داره اما به هیشکی نمیگه...

یاوقتی می فهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش... دلت میخواد بمیری..